امروز چهارشنبه 96.02.05

سلام امروز دوشنبه 18 اسفند و این قرن نفس های اخر خودشو میکشه و تموم میشه برای همیشه و من امروز در این ساعت باز هم دستام روی کیبورد و درحال نوشتن و فکر میکنم که وقتشه کمی متفاوت فکر کنم ، وقتشه کاری کنم ، وقتشه متفاوت از گذشته عمل کنم ، موزیک روح آدمو نوازش میده آدمو احساسی میکنه و ...و فکر ..... فکر ..... ای بابا من کجای کارم داشتم چیکار می کردم باید چکاری انجام می دادم که انجام ندادم همین لحظه فکر کنم من ، زندگی من ، خانواده من ، همسرم پسرم پدر و مادرم  خواهرام خانواده همسرم خاله ها دایی ها عمو ها عمه ها ..... خیلی هستت و همیشه به این فکر می کنم که باید کاری کنم که به یاد من باشن که پشت سرم به خوبی از من یاد کنن و ... حالا وقتش هست که فکر کنم بیشتر به خودم و خودم را بالا ببرم به تفریحاتم به علاقه ام و به همه چی من باید زندگی کنم در این کره خاکی در این سرزمین در ایرانم در تهرانم و در جای و سرزمینی که حتی قرن های پیش بیابان و باغ و صحرا نبوده و مردم دیرین در این سرزمین روزگار می گذراندند اینجاوقتش است خودم مرا بیشتر دوس داشته باشم به قول معروف "آخر خودم که برای خودم زیادی نیستم ، وقتش است که کارهای مورد علاقه ام را را انجام دهم کارهایی که در ذهنم درست است  همان هایی که وقتی انجام می دهم با غرور و خوشحالی نگاهشان می کنم و می گویم روزی در ذهنم تصورش می کردم و امروز ساخته ام آن تصور ذهنی ام را ، آن تصور را من باید باور داشته باشم که ذهنم هرچه را متصور می شود ساختنی است ، و البته ذهن من جای تصورات غلط نیست من باید سک راقب همیشگی برای ذهنم باشم و آنچه را که من می خواهم متصو.ر شود و نه آنکه خودش. + نوشته شده در  دوشنبه هجدهم اسفند ۱۳۹۹ساعت 13:6&nbsp توسط& امروز چهارشنبه 96.02.05...ادامه مطلب

سلام امروز یکشنبه 99/08/04  ساعت 16:05 هست از آخرین باری که نوشتم خیلی خیلی زمان میگذره و باورتون نمیشه که خیلی خیلی اتفاق های عجیب و غریب افتاده. اسفند 96 کار آخرم تموم شد و اومدم بیرون عید همون سال امروز چهارشنبه 96.02.05...ادامه مطلب

سلام امروز نهم بهمن ماه یکهزارو سیصدو نود و نه ساعت 2:45 نیمه شب ، شاید زیاد برای نوشتن آماده نیستم ولی صفحه کشویی کیبورد را از میز کامپیوتر بیرون کشیدم و دستان خود را روی کیبورد گذاشتم و در حال نوشت امروز چهارشنبه 96.02.05...ادامه مطلب

به نام خدا امروز یکشنبه 96/06/12 سلام ، از سری قبل خیلی وقت گذشته خیلی سرم شلوغ شده  هفته قبل تقریبا خونه باباینا تموم شد روز جمعه خودم وایسادم سر کار نصاب کاغذ دیواری اومد کارشو کرد و همچنین کاشی ترا امروز چهارشنبه 96.02.05...ادامه مطلب

به نام خدا امروز شنبه 96/06/18 (عید سعید غدیر خم)سلام ، اوضاع اصلاً خوب نیست دقیقاً  همون وقتایی که فک میکنی سرت خیلی شلوغه و همیشه وقت کم میاری ی اتفاقی سرت خراب میشه که بهت میگه زیادی ندو زیادی بدو بدو نکن اگه کسی نخواد به هیچ جا نمیرسی وسط این وقت کم آوردنا  اون اتفاق تمام برنامه هاتو بهم میریزه و نمیزاره تو به کارات و هدفت برسی و حالا این تویی که باید بایستی مقاومت کنی و با شرایط جدید خودتو وفق بدی سعی کنی بازم تلاش کنی تا به هدفت برسی ، دو روز پیش یعنی پنجشنبه ساعت هشت صبح وقتی مثه همیشه با عجله داشتم به محل کارم میومدم اتفاق بدی برام افتاد با ماشین به ی عابر که داشت از عرض اتوبان رد میشد برخورد کردم هنوز تصویرش تو ذهنمه خورد توشیشه ماشین ، شیشه ماشین خورد شد ، خودش ام پرت شد وسط اتوبان واقعاً ناراحت کنندس تو لحظه اول همه چی وحشتناک و نا معلوم بود، خیلی سریع از ماشین پیاده شدم به صورت روی آسفالت افتاده بود با احتیاط برش گردوندم به پشت خوابوندمش اوضاع کلی شو بررسی کردم خونریزی از جایی نداشت ولی معلوم بود پای سمت رراستش از ناحیه پایین زانو آسیب دیده بود ، منتظر آمبولانس شدیم، چون طفلکی سرباز پلیس راهنمایی رانندگی بود کلی پلیس اومد  اونجا ترافیک شدیدی شده بود با تلاش پلیس ها راه برای آمبولانس باز شد و آمبولانس رسید، دیگه توضیح نیاز نیست فکر میکنم ؛ واقعا امروز چهارشنبه 96.02.05...ادامه مطلب

به نام خدا امروز یکشنبه 96/06/26 سلام ، اوضاع هنوز هم خوب نیست ، ولی حال و اوضاع خودم بهتره مشکلات بزرگتر شدند و بیشتر خودشونو به رخ من کشیدند و من درس گرفتم ، هرچه مشکل بزرگتر باید صبور بود و به مشکل بزرگ لبخند زد، روز یکشنبه هفته قبل به دادگاه رفتم بعد از دو ساعت معطلی پرونده عودت داده شد به کلانتری ، البته ی آشنا پیدا شد که در مورد مسائل حقوقی ازش مشاوره گرفتم و قرار شد به کروکی پلیی که منو صد در صد مقصر کرده بود اعتراض بزنم خلاصه موارد انجام شد روز سه شنبه به کلانتری رفتم قرار بود تعیین کارشناس رسمی بشه و کروکی دوباره مورد بررسی قرار بگیره این امر روزچهارشنبه انجام شد نظر صادر شد و مقصر تبدیل به مقصرین با درصد پنجاه پنجاه شد ، پنجشنبه به بهونه کارای بیمه مرخصی گرفتم و با پدر مادر همسر داماد خواهر و خواهرزاده ها به شمال رفتیم (برای دوری از مسایل پیش آمده) خیلی خوش گذشت روز پنجشنبه رفتیم جنگل روز جمعه هم رفتیم دریا لب ساحل جت اسکی کرایه کردیم و دیگه نگوووووو اوج هیجان خیلی حال داد، ساعت حدود 2 نیمهه شب (برای رهایی از ترافیک مسیر) بسمت تهران راه افتادیم و شش صبح خونه بودیم دیگه مستقیم اومدم سر کار و نخوابیدم روز سختی بود ولی گذشت ، بعداز ظهر هم به کلانتری برای پیگیری کارها رفتم که متوجه شدم اینبار مصدوم حادثه به کروکی کارشناس اعتراض زده و حالا باید ماشین همینطور توی پارکینگ بمونه امروز چهارشنبه 96.02.05...ادامه مطلب

خیلی سخته که کسی که دوسش داری ، بری سمتش و تو رو پس بزنه این مدت حدود سه هفته ای که گذشت از ماجرا کوتاه اومدم ولی واقعا دارم داغون میشم اون به من سگ محلی میکنه و من بروی خودم نمیارم و میگم از چیزی دلخوره و باید بهش حق بدم باید با این رفتارش کنار بیام و تحملش کنم ، و وقتی به من میخنده تمام اون کم محلی ها و پس زدن ها یادم میره به طرفش کشیده میشم نازو نوازشش میکنم ابراز محبت به هر شکلی و بعد از گذشت مدتی (که اصلاً معلوم نمیکنه زمانش چقدر هست) اخلاقش بر میگرده و از جدایی میگه و بسیار سرد میشه ی جورایی بازیچه شدم ، تحملم داره تموم میشه و واقعاً دوس دارم توافقی مسئله تموم بشه بدون هیچ دردسری ، شاید برای شما هم پیش اومده باشه وقتی که کسی رو دوست دارید و برخورد سردی با شما داره بهتون به اصطلاح سگ محلی میکنه جدای از اینکه از نظر روحی ضربه میخورید تمام سرتون پر میشه از فکرای جورواجور..... برای من که ی مرد هستم و رفتار مشکوک نوه خان برام هضم نشدنی بود مدام به فکرای بدی میرفتم و با توجه به شناختی که ازش داشتم همرو کنار میزدم و ردش میکردم ، ولی باز هم ی چیزی بهم میگه تو بیش از حد ساده ای یا  رک تر بگم خیلی احمقی و باز به افکاری که دوسشون نداشتم دامن میزدم و بازهم به نوه خان و چهره معصومش فکر میکرم و تمام اون افکار رو کنار میزدم ، و خدارو شکر این افکار تا الان نتونسته خودشو پیروز کنه و من همیشه امروز چهارشنبه 96.02.05...ادامه مطلب

به نام خدا امروز یکشنبه هشتم مرداد ماه یکهزار و سیصد و نود و شش وای خدا چقدر خوابم میاد همش خمیازه میکشم ، از روز جمعه شروع به خراب کردن شومینه در منزل پدر بدلیل انجام تعمیرات ساختملنی کردیم  خیلی سخت  و خسته کننده بود ، شبا ام که تا بخوابم دیرر میشه مثلاً 12 1 میشه صبم که 6:30 بیدار باش خلاصه دارم میمیرم از بی خوابی خوابم میاد ی عالمه ...... آنچنان خبر خاصی نیست قرار شده برای منزل پدر و مادرم : ش امروز چهارشنبه 96.02.05...ادامه مطلب

به نام خدا امروز سه شنبه 96/05/10 امروز چک بدهی 5 تومن به بابا پاس شد بدهیمو دادم تموم شد رفت ، امروز مهندس شفیعی بحث جالبی رو شروع کرد ، گفت ما عادت میکنیم ما عادت میکنیم به زندگی عادی حرف زدن عادی یادمون میره که باید برای محیط زندگیمون ، بهداشتمون و چیزای دیگه وقت صرف کنیم یادمون میه که باید تمیز باشیم شیک باشیم و محترم باشیم یعنی شرایط گذر زمان ما رو به سمت عادی شدن و بی اهمیت شدن به یکسری مسائ امروز چهارشنبه 96.02.05...ادامه مطلب

شنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۶ به نام خدا امروز چهارشنبه 96/05/18 دیروز رفتم ی جای بدرد نخور برای مصاحبه بعد از کلی معطلی آخر دیدم کارش بدرد من نمیخوره موقع برگشت اتفاق ناگواری افتاد هنگام رانندگی حواسم پرت شد و از جاده خارج شدم ماشین خراب شد و و جرثقیل اومد و ماشینو از تو بیابون کشید بیرون. ماشینو با همون جرثقیل بردم دم در مغازه پسر خان صبح ام اون بنده خدا زحمت تحویل به صافکارو کشید بعدش ام وسایلی ک امروز چهارشنبه 96.02.05...ادامه مطلب